غرور دوست داشتنی (خواستنی) بودن

3) صفتی که داریم ولی نیاز عصبی داریم که دیگران آن را باور کنند.

4) صفتی که داریم ولی میترسیم که دیگران آن را باور نکنند.

5) در واقع دراین صفت باورمان از خودمان با توقعمان از خودمان نمی خواند.

6) دیکته خود ایدآلی وواکنش احساس حقارت است.

 

غرور دوست داشتنی (خواستنی) بودن

غرور دوست داشتنی بودن به نوعی تغییر شکل یافتهء غرور محبوبیت است. به این صورت که غرور محبوبیت

در ارتباط با همه اطرافیان ما است ولی غرور خواستنی بودن در ارتباط با جنس مخالف ودر نتیجه خیلی حساس تر است.

در غرور محبوبیت فرد نیاز دارد که دائم خودرامحبوب همه به بیند ولی در غرور دوست داشتنی بودن فقط در مقابل جنس مخالف این نیاز را نشان میدهد.

در هر یک از انواع عصبیت این غرور ظهور و بروز خاص خودش رادارد.

 

نمود وبروزغرور دوست داشتنی (خواستنی) بودن در مهر طلب

میدانیم که مهر طلب دائم نیاز دارد که مهر دیگران را به خود جلب کند. این نیاز در رابطه با جنس مخالف تبدیل به نیاز به جلب توجه میشود.حال به بینیم چگونه این نیاز عمل میکند:

1) اگر با کسی در ارتباط قرار بگیرد که به او بی توجه باشد سعی میکندبه نحوی دل اورا به دست آورد:

1) آنطور که او می پسندد لباس می پوشد.

2) دائم به او سرویس می دهد.

3) از خواسته های خود در مقابل او می گذرد.

4) پیوسته خواسته های اورا مهم و خواسته های خودش را کم اهمیت تلقی می کند.

5) او را همه چیز و خودرا هیچ فرض می کند.

6) قدرت وجرئت مخالفت کردن با او راندارد.

7) علیرغم احساس اجحافی که در ته قلبش دارد وگاهی آنرا حس میکند هیچ وقت گله و شکایتی نمیکند.

8) برای رسیدن به خواسته هایش خودرا ضعیف، نیازمند مراقبت، دست و پا چلفتی و گاهی مریض احوال جلوه می دهد.

9) تمام رفتارهای فوق میتواند عمدی ویا ناخودآگاه باشد.

10) اگر کسی از او تعریف وتمجید کند ناگهان شیفتهء آن شخص میشود.

11) کوچکترین توجه از جنس مخالف راتعبیر به عشق او به خودش می کند و به دلیل نیاز عصبی اش به عشق عاشق آن فرد می شود.

12) اگر کسی از حسنهای او تعریف نکند، فکر می کند هیچ حسنی ندارد، ولی وقتی دیگری از او تعریف میکند، احساس رضایت از خودش میکند.

13) وقتی عاشق کسی شداگریارش از او تعریف وتمجید نکند ویاحتی به او توهین و تحقیرش کندو در حالت حاد اگر آزارش هم بدهد باز دست از او نمیکشد.

چرا؟ چون زخم غرور خواستنی بودن به او می خورد.

14) بسیار پیش می آید که ابراز ضعف و بیماری کند ونیاز به مراقبت دائم داشته باشد.

 

نمود وبروزغرور دوست داشتنی (خواستنی) بودن دربرتری طلب کمال جو

.1) برتری طلب کمال جو توجه خاص به آدمهای کامل وبه چشم بیا دارد

2) البته این کمال یک کمال واقعی نیست بلکه پرتوی است که او روی فرد می اندازد. مثلا ممکن است دیدگاه فرد این باشد که آنکس که از همه زیبا تریا پول دار تر یا خانواده دار تر یا عنوان دارتر است کامل ترین آدمهاست.پس دائم در جستجوی این ترین آدمهاست.

3) این فردتازمانیکه احساس کند که بازیبا ترین فرد محشور است آحساس غرور میکند ولی به محض اینکه متوجه میشود که دیگری با فردی زیبا تراز یار او محشوراست، به شدت زخم غرور می خورد ورابطه اش با یارش مکدر می شود.

4) در بسیاری مواقع فرد از ترس اینکه مبادا بعد از اینکه با فردی محشور شد، سروکله یکی بهتر از اوپیدا شده وبه او زخم غرور بزند،از بر قراری هرگونه ارتباط نزدیک ومتعهدانه سرباز میزند.

5) اگربا کسی ارتباط بر قرار کند حتی الامکان رابطه اش رابا او در حد یک حریم خاص نگه میدارد. در واقع حالت کجدار ومریض را پیش میگیرد. به همین دلیل طرف مقابل تکلیف خودرا با او نمی داند.

6) اغلب بهانه جوست و از یارش ایراد زیاد میگیرد.

7) خیلی اورا با دیگران مقایسه می کند.

8) خیلی سعی میکند در رفتار، گفتار، پوشش، کارها و حتی افکار اواعمال نظرو دخل و تصرف کرده ودر او تغییر ایجاد کند. البته این عمل را به خیر فرد وبرای کامل کردن او تعبیروتفسیر میکند.

 

نمود وبروزغرور دوست داشتنی (خواستنی) بودن دربرتری طلب نارسیست

1) برتری طلب نارسیست به هرکس که برسد توجه وبرایش دلبری مکند. چون دائم باید به خودش ثابت کند که موجودی خواستنی است و قادراست هرکس را ارده کند عاشق خود کند.

2) مهارت خاصی در جلب توجه جنس مخالف دارد، واین مهارت را ناشی از توانائی وجاذبه جنسی خود میداند.

3) مهارت عجیبی در محبت ظاهری به طعمه ها یش دارد، محبتی که هیچ ریشه ای در اعماق قلبش ندارد.

4) خیلی خوش مشرب و بذله گووتودل برو است.ولی نه به دلیل شادوسرزنده بودنش، بلکه به دلیل نیازشدیدش به جلب توجه وجذاب بودن است. به همین دلیل به آدمهای شوخ طبع دیگر به چشم رقیب نگاه میکند.

مثال1: دوستی در برنامه هاومهمانی ها بسیار خوش مشرب و بذله گوو شاد و شنگول بود ولی به محض اینکه شخص بذله گوی دیگری به جمع پیوست به جای استقبال از او شروع کرد به هجو و تمسخر او.

مثال2: دوستی درحضور شخص دیگری که بسیار خوش مشرب و بذله گوو شاد و شنگول وخوش سیمابود ساکت و خجالتی بود ولی به محض اینکه آن شخص بذله گواز جمع خارج شد او شروع کرد به خوش مشربی و بذله گوئی و شاد و شنگول بازی درآوردن وپشت سر او حرف و حدیث درآوردن.

مورد این مثال چون خیلی خودرا حقیرتر از مثال فوق میدید در مقابل او ابراز وجود نمیکرد.

5) درشوخی هایش بسیار به دیگران آفت می دهد، چون عمیقا" آدم کینه توز وانتقامجوئی است.

6) همه تلاش او تازمانی است که نظر طرف مقابل را جلب کند، هرچه طرف مقابل محکم ترو سخت تر باشد، تلاش نارسیست هم بیشتر می شود.

7) وقتی نظر طرف مقابل جلب شد، هرچه او وابسته تر وواله تر میشود، نارسیست بیشتراز او فاصله میگیرد.

8) از آنجا که احساس حقارت نارسیست بالاست وقتی که توانست طرف را مجذوب خود کند تمام احساس حقارتش را روی او تعکیس میکندو از او متنفر میشود. چون او که دلباخته یک همجون موجد حقیری شده است پس حتما خودش هم حقیراست.

9) نارسیست این احساس را به هرکس که به او علاقمند باشد نیز پیدا میکند. حتی اگر جزو طعمه هایش هم نباشد.

مثال : خانمی عاشق آقائی نارسیست شده بود . نارسیست در حالی که به شدت این خانم راتحقیر و توهین میکرد وبه نظر او این خانم از طبقه پائین جامعه وزشت می آمد ، همسری گرفت که هم از نظر خانوادگی و هم از نظر ظاهری پائین تر بود،ولی او به دلیل دید معوجی که داشت او را بالاتر می دید. والبته با آن همسر هم دوام نیاورد.

 

نمود وبروزغرور دوست داشتنی (خواستنی) بودن دربرتری طلب منتقم

1) این تیپ همیشه درپی پیروزی منتقمانه است حتی در مسائل عشقی.

چرا؟ چون غرور به خواستنی بودن او به حدی متورم است که آنرا با قدرتمندی خودش اشتباه میگیرد. باید هرکه را ارده کرد از چنگ دیگران دربیاورد تا به آنها ثابت کند که از همه اشان خواستنی تر ویا یه عبارت بهتر قوی تر است.

2) او آنقدر عطش قدرت دارد که درروابط عشقی خود نیز نیاز به اطفاء این عطش دارد.

3) اصلا متوجه کسانی که دیگران به آنها توجهی ندارند نمیشود. ولی به محض اینکه فردی مورد توجه واقع میشود او سعی میکند به هر قیمتی شده خود را وارد معرکه کرده ونظر اورا جلب کند.

مثال 1: آقائی سالها دختر خاله اش را دیده بود ونخواسته بود ولی بمحض اینکه برایش خواستگاری آمد، ناگهان عاشق او شده، همسرش را طلاق داد ودختر خاله اش را گرفت.

مثال 2: آقایانی که عاشق خانمهای شوهردارویاخانمهائی که عاشق مردهای زن دار میشوند از این جمله هستند.

مثال 3: خانمی این حالت خود را تعکیس میکرد و می گفت نمیدانم چرا فقظ مردهای زن دار عاشق من میشوند.

مثال 4: خانمی در جمع کوه نوردان با آقائی آشنا شد که خانمش را خیلی دوست داشت وهمه جوره در خدمت او بود. این خانم با هزارو یک طرفند خودش را به آن آقا نزدیک کرد و شرایطی پیش آورد که همسر آن آقا متوجه ارتباط این دو با هم شود. وقتی زندگی آن دو را به هم ریخت واعتمادشان را از همدیگر گرفت، آن آقارارها کرد .

4) یارش باید آنقدر او را به خواهد که هر بلائی سرش درمی آورد از عشق او کم نشود.

5) خواسته ها واهداف او آنقدر مهم است که به هر قیمتی شده باید محقق شود، حتی اگر به قیمت پامال شدن عواطف، احساسات، خواسته ها و حتی زندگی دیگران باشد.

مثال 5: آقائی که عاشق خانمی بود به او گفته بود که حضور او مانع ادامهء تحصیلش است.

 

نمود وبروزغرور دوست داشتنی (خواستنی) بودن درعزلت طلب

1 ) عزلت طلب به دلیل پائین کشیدن فتیلهء احساساتش زیاد تمایلی به بر قراری ارتباط نزدیک با دیگران ندارد.

2 ) درواقع نه اینست که عزلت طلب هیچ ارتباطی ایجاد نمی کندبلکه ارتباطش عمق عاطفی ندارد.

3 ) در قبال آدمی که با او در ارتباط است احساس مسئولیت نمیکند.

4 ) دلش برای او نمی طپد، دلتنگش نمیشود، شوقی به او ندارد.

5 ) ارتباطهایش بیشتر فیزیکی لحظه ای وزود گذر است.

6 ) از فکراین که باکسی باید مدت طولانی سرکند مضطرب میشود.

7 ) عاشق شدن برایش در حکم پایان آزادی، استقلال، بی نیازی واز دست رفتن خلوت تنهائی اش است.عشق نه تنها برایش جذاب نیست بلکه بیشتر حکم قیدو بند رابرایش دارد.

8 ) در برههء تصمیم گیری برای ازدواج وداشتن یک زندگی مشترک دچار اضطراب شدید شده ودر خوابهایش خود را دریک خانهء بی درو پیکر می بیند.

9) آدم های آرام ومتین کمتر توجه اش را جلب می کنند وبیشتر عرقه ها رجاله ها به نظرش جذاب و خواستنی می آیند

جون این تیپ بیشتر می توانند دیگ احساست منجمد اورا گرم کرده وبه جوش آورند.

 

نمود اصالت و احساس اصیل دوست داشتنی (خواستنی) بودن

1 ) عشق ومحبت را با تمام وجودش حس میکند.

2 ) عشقش مشروط و مشکوک نیست. یعنی اگر توقعاتش برآورده نشد احساس شکست، زخم غرورو ناخواستنی بودن و ... نمیکند.

3 ) در عین اینکه یارش را دوست دارد برای او احترام قائل است.

4 ) در عین حال برای خودش هم احترام قائل است و خودش را دوست دارد.

5 ) به احساسات وعواطف یارش توجه کافی دارد و اهمیت میدهد، درعین حال به احساسات و عواطف خودش نیز توجه کافی دارد و اهمیت میدهد.

6 ) نسبت به هدفها و علائقش یاریش کنجکاواست، در عین اینکه خودش هم هدفها و علائق مستقل خودش رادارد.

7 ) در عین اینکه یارش را در رسیدن به هدفها و علائقش یاری وحمایت میکند، برای رسیدن به هدفها و علائق خودش از یارش یاری وحمایت می طلبد.

8 ) از دیدار یارش دلشاد میشود و در فراغش دلتنگ. ولی دلتنگی اورا از کار و زندگی نمی اندازد، بلکه انگیزهء او را در بارورتر کردن لحظه دیدار قوی تر می کند.

9 ) عشق نه تنها اورا به رکود نمی کشد، بلکه پویاتر وانگیخته تر میکند.

منبع : ...

نوشته شده توسط : مرضیه اسکندری ، کارشناس روانشناسی

 



برای دیدن نظرات بیشتر روی شماره صفحات در زیر کلیک کنید

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: